(ویس30) وقتی ساکش را انداخت روی دوشش و از خانه بیرون رفت، زار زار گریه کردم، اما رفت... قرار بود نیمه شعبان برای مراسم نامزدی و بله برون برگردد اما... (متن:طیبه مزینانی|کتاب مجاوران خورشید|بهار 99)
+تا 25 خرداد وبلاگ بروز نمیشه، کامنتها هم فعلا بسته ست. موقتا ویسهای جدید رو میذارم تو کانال. دعاکنید برامون، یاعلی)